شخصیت ها, عمومی

زندگینامه حضرت آقا سید باقر حکیم

زندگینامه حضرت آقا سید باقر حکیم

زندگینامه حضرت آقا سید باقر حکیم

جناب سید تقی آقا سید میرزا بزرگ در آستانه ماه رجب سال 1341 هجری قمری مقارن بهمن ماه سال 1301 هجری شمسی چشم به جهان گشود .

 

پدرش حاج سید محمود از کریمان روزگار بود که بیش از چهل سال هر هفته سفره های چرمی انداخته و در ظروف مسی با آبگوشت گوسفندی از فقراء به نحو احسن پذیرایی می کرد، از این رو به سید آبگوشتی معروف بود .

 

مادرش بی بی معصومه بانویی صاحب کرامت بود که پا به پای همسرش حاج سید محمود عمر شریف خود را صرف خدمت در دستگاه عزاداری آقا سیدالشهداء (ع) و پذیرایی از بی سر پناهان کرد .

 

آقا سید تقی تحصیلات ابتدایی را نیمه رها کرد و به کارگاه پدرش رفت تا هم فن نان آوری بیاموزد و هم زیر سایه ایشان دست پرورده دامان هلبیت علیهم السلام بار بیاید .

 

در سنین نوجوانی حدود هجده سالگی ضمن اشتغال در مکتب یکی از ریاضیدانان بزرگ قرن ، از گنجینه علوم غریبه و نسخ شافیه بهرمند شده و به مرور درجات رشد و تعالی را پیمود تا جایی که در سنین جوانی حدود سی سالگی مورد لطف و عنایت حضرت خاصّ ائمه علیهم السلام قرار گرفته و به دلیل ریاضیت ها و چله نشینی های بی مانندش به عالی ترین مراتب قرب الهی رسیده و به تدریج از خدمت استاد خود مرخص شد .

 

در چنین ایامی به دستور حضرت آقا امام باقر علیه السلام تغییر اسم داده و نام مبارک « سید باقر » را بر خود نهادند .

جناب آقا سید باقر حکیم همزمان با اشتغال در بازار ( صنف مصالح و لوازم بهداشتی ساختمان ) و پیشرفت در کسب و کار ، مأمور به ازدواج و تشکیل خانواده می شوند . ثمره آن ازدواج سه پسر و یک دختر است که همگی بحمدالله در صحت و سلامت ، همچنان رهروی پدر بزرگوار خود هستند .

 

ایشان در سال 1345 شمسی پس از عملی کردن آموخته های خود و جمع کردن بهترین توشه ها برای آخرت که همانا سیر کردن گرسنگان و پوشاندن برهنگان و مداوای دردمندان است خانه فعلی ( حسینیه واقع در تهران – میدان قزوین به سمت خیابان ولیعصر (عج) بعد از قلمستان کوچه شهید ناصر شراره پلاک 24 ) را خریداری و با مجاهدت های فراوان به مکانی امن برای آسایش بی پناهان و مسیر پروازی برای طالبین سعادت به منظور رسیدن به خیر دو دنیا بدل نمودند .

 

بر سردر این خانه چنین نوشته اند « هر که در این سرا درآید نانش دهید . از نام و ایمانش مپرسید چه ، آن کس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد البته بر خوان سید باقر به نان ارزد » .

 

جناب آقا سید باقر را هم در داخل کشور از مسند نشینان دولت تا اقشار مختلف ملّت شناخته اند و هم بسیاری از سران ملل مختلف چه برای علاج ، چه برای تلمّذ ، شرف یاب محضرش شده ، توشه دنیا و آخرت خود را برگرفته اند .

 

نمونه نسخه های شفا دهنده ، دعاهای گره گشا و نظیر شخص ایشان که دو روز در هفته دیگ پلو و آبگوشت بار گذاشته و قریب 2500 نفر بی خانمان و مسکین را اطعام می کردند در عصر حاضر دیده نشده و البته دیده نخواهد شد .

 

حضرت آقا پس از ده ها سال خدمت شبانه روزی و بی دریغ به مردم ، سحرگاه روز سه شنبه 24 تیر ماه 1393 برابر با هفدهم رمضان 1435 هجری قمری در سن 92 سالگی به جوار حضرت حق شتافته و روز بعد جمع یاران داغدارش پیکر پاک او را در قطعه 18 بهشت زهرا (س)  ردیف 25 شماره 37 به خاک سپردند .

 

روحش شاد و یادش گرامی باد .

 

Introduction

Seyyed Taghi , Agha  Seyyed Mirza Bozorg was born on the eve of  Rajab in 1341 AH, or Bahman 1301 SH. His father, Haj Seyyed Mahmoud, was a generous man who used to feed the poor every week for more than forty years with Abgosht made of Mutton in copper dishes. Therefore, he was known as Seyed Abgoshti. His mother, Bibi Masoumeh, was a dignified lady who accompanied  her husband ,Haj Seyyed Mahmoud, and devoted her life to  service mourners of Seyyed al-Shuhada and the homeless. Agha Seyyed Taghi dropped out of primary school and went to his father’s workshop to learn how to do business and also be nurtured under the light of Ahlul beit guidance. In his late eighteens, while working in the school of one of the greatest mathematicians of the century, he benefited from the treasures of metaphysics and healing manuscripts and gradually achieved stages of growth and excellence until he was under the special grace of the Imams at the age of thirty. Due to his unparalleled austerities, he got closer to God and slowly left from the service of his master. On that time, by the order of Imam Baqir, he changed his name to Seyyed Baqir.

 

Sir. Seyyed Baqir was assigned to marry and start a family while working in the market (building materials and sanitary ware guild) and progressing in business. The result of that marriage is three sons and a daughter, all of whom, thank God, are still following their noble father pathway.

In 1345 AD, after practicing what he had learned and collecting the best for the Hereafter, which is to feed the hungry and cover the naked and heal the ill, he bought the current house (or Hosseinieh located in No. 24 Shahid Naser Sharareh Alley, Qalamistan, Qazvin Square to Valiasr Street – Tehran ) and with great efforts turned it into a safe place for the comfort of the homeless and a flight path for the seekers of happiness to achieve the good of the both worlds.

On the entrance of this house, it is written, “Give bread to everyone who enters this house. Don’t Ask his name or religion, if he is worth the life to god then he deserves to be at Seyyed Baqir’s table.

Sir Seyyed Baqir has been recognized inside the country. From the government officials, different segments of the nation to many leaders of different nations, have been honored to visit him whether for treatment or learning, and have gotten what they need for this world and the hereafter.

Examples of healing prescriptions, trouble shooter prayers, and someone like him, who loaded pots of pilaf and broth two days a week and fed nearly 2,500 homeless and poor people, have not been seen in the present age, and of course will not be seen.

Hazrat Agha Seyyed Baqir, after decades of service to the people, at the dawn of the 17th of Ramadan 2014 and the age of 92, rushed to the side of the almighty and was buried in Behesht Zahra in  18th section, 25th row No 37.

Peace be upon him

بازگشت به لیست

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *